متن

ما همه گم شده در نُت هاییم ...

بهانه انزوا

۱,۷۷۱ بازديد
چگونه سم وجودت را از کالبد خسته ام پاک کنم
چگونه خاطره های تقدیر را به اسب سرکش فراموشی سپارم
چگونه قدم های قدرت را بر روی بذر های نا امیدی بکوبم
تا اینکه نرویند علف های هرز انزوا
آری سرزندگی بهایی دارد
دلخوشی و آرامش بهایی دارد
بهای رادمنشی درو کردن پوشال های عادت است
و بهای آزادی انباشته کردن آن و به آتش کشیدن آنهاست در اوج امید ...

شاعر : محمد ابراهیمی آشنا

تلخ و شیرین

۱,۷۳۴ بازديد
تلخ ترین‌ های زندگی ؛ دست نیافتن و عقب نشینی نسبت به ترس هاست ؛ شیرین ترین های زندگی دست یافتن در اوج غلبه بر ترس و اطمینان و آگاهی کامل از مسیر است.

نویسنده محمد ابراهیمی آشنا

چاهراه

۱,۷۵۸ بازديد

اگر آدمها برایتان خیلی زود ته میکشند خود را در چاه آدمها نیندازید ، دل را به دریای خویشتن بزنید و با ماهیان دریای بی کران وجود خویش تنهایی را شریک شوید ، آنها امیدی به غیر ندارند.

نویسنده : محمد ابراهیمی آشنا

دغدغه حسرت

۱,۷۴۷ بازديد
انسانی که تصمیمات خود را تحت تاثیر گفتگو های دیگران تغییر می دهد ؛ مشخصا نوعی از انسانهای بی دغدغه است، اما باید این را دانست که انسانِ بی دغدغه گول می خورد ! و طعم شکست را در جاهایی که انتظار پیروزی دارد می چشد !

نویسنده : محمد ابراهیمی آشنا

بی هوایی

۱,۷۴۳ بازديد
هوایی نیست تا ما را بردارد و به قعر جهنمِ خودبینی راهی کند! ؛ اندیشه ایی است که پیوسته در تلاءلو آن زندگی میکنیم تا از گوشه های اُزلت و انتقام به سکوتی دلپذیر و بازگشت کننده به اصول، راه یابیم.

نویسنده : محمد ابراهیمی آشنا

فرداشب

۱,۷۳۴ بازديد
شاید  یه روز  تو هم تنها شدی
اینقدر تنها که، دیگه هر چقدر هم اهل امید و امید دادن  باشی، غم تنهایی از وسط زندگی مون بیرون بزنه و ما رو به یه آوار نشینِ گوشه گیر، تبدیل کند .
 یا شاید همون تنهایی که براش دست و پا می شکستیم  مثل نمک روی زخم  هامون باشه !
وقتی که شب می شه و همه به خواب فرو می رن
خیالت راحت می شه که دیگه قضاوت نمی شی
 به قصاص کارای نکرده  محاکمه نمی شی