دو نفره

ما همه گم شده در نُت هاییم ...

هر بامداد یک حس

۱,۷۶۱ بازديد
همیشه اوست که پایش را از خط قرمز فراتر می گذارد
همیشه اوست که شمشیر انتقامش فقط یک لحظه است
همیشه من ، مرد تنگنای خستگی ها بوده ام و او زنجیر وصلتم
همیشه من ، قدردان کمترین ها به نیت وجود احساس شده ام
همیشه اوست که دراماتیک ترین لحظه ها را برایت پیشکش می کند
همیشه اوست که هنگامه خستگی ، شاخه درخت را برایت پایین می کشد تا از بهترین ها برایش بچینی
همیشه من، می پندارم که اسراری هست ، که هیچ گاه هیچ کس نمی پذیرد
همیشه من ، به مردی مانند شده ام که عالی مقام در عدم هستم
همیشه اوست که رشته های حقیقت را ، از برایت بازگو می کند
همیشه من ، که به نَدانایی و تهی دستی راه ها پیموده ام .

شاعر : محمد ابراهیمی آشنا