جمعه ۱۵ فروردین ۹۹ | ۰۲:۴۱ ۲,۷۳۹ بازديد
روزی هم تمام می شود این روز های گذار آنوقت آنها باید بگذارند و ما از جلوی چشمانشان بگذریم ...
غلغله است
تنهاییم غلغله است
بی کسی هایم غلغله است
غلغله رنج
رنج هایی که از خوبی سر درآورده اند
و من مست و سرخوش از رویا های مبهم دلدادگی
انگار تعلق مرا پوچ می کند
انگار ذره میشوم و بر باد میروم
در هنگامه مهربانی و شاید نه این دلدادگیست
که رنج هایم را مثل زخمی سرباز به تعفن رویای پر آشوب می کشاند .
و من در غلغله تنهایی، زندگی خود را کوچ می کنم !!!
شاعر : محمد ابراهیمی آشنا
رباعی اندیشه سرا
دکلمه ایران من
پرده دران+ دکلمه صوتی (ادامه مطلب)
دردانه هستی
بهانه انزوا
کلاهبرداری پانزی خطری جدی برای ناآگاهان حوزه ارز دیجیتال
دکلمه شعر آن تویی زنده ز شبگردی و می نوشی ها ....
دکلمه کورسوی مسیر
عشق پاییزی
کورسوی مسیر
خوبی و بدی