سه شنبه ۰۶ اسفند ۹۸ | ۱۷:۴۲ ۲,۷۳۱ بازديد
امید را بنگر چقدر در دلهایمان فراری شده است ...
مثل اینکه مثل اینکه قایقی شده است که تحمل دریای پر تلاطم درد هایمان را ندارد
یا اسبی سرکش که از سواری دادن خسته
باید آن را راهی کرد ...
به راهی که پر است از نفس های پر اضطراب ...
به راهی که هدف فریاد میزند مرا دریاب ...
آنجا امید هم هست ...
در کالبد انسانِ خسته خوشحال ...
روی یک ارابه چوبی
با مقصودمان بزم گل و بلبل دارند ...
آری امید هدف را فریاد میزند
در اوج خستگی های دور ریختنی
از دست نمی روم
شاعر : محمد ابراهیمی آشنا
رباعی اندیشه سرا
دکلمه ایران من
پرده دران+ دکلمه صوتی (ادامه مطلب)
غلغله است
دردانه هستی
بهانه انزوا
کلاهبرداری پانزی خطری جدی برای ناآگاهان حوزه ارز دیجیتال
دکلمه شعر آن تویی زنده ز شبگردی و می نوشی ها ....
دکلمه کورسوی مسیر
عشق پاییزی
کورسوی مسیر
خوبی و بدی